سلامی پس از یک هفته!

باورم نمیشه امروز ۲/ اردیبهشته! چرا انقد زود آخه؟ تموم شد؟ البته هنوز ۲۹ روز دیگه مونده ولی... دلم نمیاد تموم شه. تازه همه چی مون درس شده بودا...

این ماه و ماه دیگه (به عبارتی اردیبهشت و خرداد) ماه خر زدنه و من در خر زدن صفر هم نمیباشم!

 وااااااااااااااااااااااااااای!

هم دلم نمیخواد امتحانا شروشه و موقع خدافظی شه... هم دلم نمیاد از تابستون بزنم...

وااااااااااااااااای سه  ماه!!! خیلی زیاده! دلم واسه مدرسه و شما ها و همه ی دیوونه بازیام تنگ میشه!!

ولی تابستونم خوبه... مثلا این که ساعت ۱۰ -۱۱ صب پاشی و هیچ کی بهت گیر نده... یا مثلا این که از هر چی درسه راحتیم (مگر با تجدیدی یا کلاس شیمی!) یا این که حد اقلش از درسای چرت راحتیم و اون چهار تا کلاسیم که میریم خودمون دوسشون داریم...

دلم میخواد وسط تابستون (مرداد) یه دورهمی بگیرم همه ی بچه ها رو (تا اونجا که میتونم) دعوت کنم... یا مثلا دوستا رو با هم یا حالا هرجور که شد ولی یه روز همه رو دعوت میکنم...

دو ماه آخر سال یه جورین! نمیدونم چه جوری ولی با همه ی ماه ها فرق دارن....

الان زری زنگید بهم. کلی یاد خاطرات دوران طفولیتمان را کردیم! کلی خندیدیم!

ینی واقعا سه ماه قراره شما ها رو نبینم؟ از الان عزا گرفتیم! تو این ۲۰ و خورده ای روز باید سعی کنیم خوش بگذره...

+ نامردات! چرا واسه من نظر نمیدین؟ نظرام کمه! من ۳-۴ روز هی اومدم دیدم نظر ندارم! من نظر میخوام!

+از جهت قالب: احتمالا قالب به زودی تعویض میشه مگر اینکه بگین خوبه...

+موضوع آپ پیشنهاد بدین!

همین دیگه...

با تشکر

من