واکسن
رفتم واکسن زدم... ینی انقد شلوغ بود ک نگو... کلا نابود شدیم تا رفتیم تو...
بد من رفتم تو ی پسره هم اونجا بود... من میخواستم واکسن بزنم گف آستینت و بده بالا... بد پسره دستاش و گذاش رو میز خیلی شیک و مجلسی سرش و گذاش روشون! بعله! بد پرستاره گف کلا مانتوم و باید در بیارم اون آستینش و... بد پدرم در اومد... بد واکسن و زد و خلاص... بد ی پنبه گذاش روش گف نگه دار... حالا من موندم این و نگه دارم یا مانتوم و بپوشم؟!بد فهمیدم ک کلا مهم نیس اون پنبه هه میتونم نگهش ندارم!:دی! بد خیلی شیک و مجلسی کلی مامانم بردم چرخوند دور دنیا بد اومدیم خونه!
خب واکسنم زدم... دوشمبه دیه میرم واس ثبت نام... ی ذره استرس دارم واس این مصاحبه هه!:دی!
       + نوشته شده در دوشنبه دهم تیر ۱۳۹۲ ساعت 13 توسط من
        |